خیالبافی
چند شب پیش اتاق خوابمون سرد بود با همسر رفتیم زیر پتو و شروع کردم به خیالبافی.گفتم فکر کن الان توی یک کلبه هستیم وسط جنگل و از شدت سرما رفتیم زیر کرسی.حتی به همسر میگفتم برای ناهار فردا ماهی کبابی روی ذغال درست کنیم و کلی حس و حال خوب پیدا کردیم.خلاصه که همسر کلی به این کارهای من خندید.فردا شب اما رادیات اتاق روشن بود و دیگه خبری از سرما نبود به همسر میگم اخه برای چی اتاق رو گرم کردی الان دیگه نمیشه رفت تو کلبه.... ۱_امتحان کنید خیالبافی ها خیلی برای ادم خوبن به همون اندازه واقعیت ها. ۲_ممکن مردان مسخره کنن ولی شما ادامه بدید ارزو دارم چند روز توی بهار و چند روزی هم پاییز برم توز یک کلبه توی دل جنگل.اخ عجیب میچسبه ...